صدمه به عصب چشم ناشي از نرسيدن خون كافي،و گاهي اوقات بعلت “سكته مغزي” عصب بينايي دچار آسيب مي شود. نوروپاتي ايسكميك نوري از عصب بينايي اغلب در افراد بالاي 55 سال رخ مي دهد و باعث مي شود در عصب بينايي اختلالاتي بوجود بيايد
عصب بينايي (به انگليسي: Optic nerve) دومين اعصاب مغزي است. از ديدگاه بافت شناسي، لايه هشتم شبكيه معادل لايه سلولهاي گانگليون است. لايه سلولهاي گانگليوني، حاوي جسم سلولي گانگليوني است.آكسون اين سلولها كه در لايه نهم شبكيه قرار دارند، عصب بينايي يا عصب اپتيك را ميسارند.
مسير بينايي
سلولهاي استوانه و مخروط شبكيه از راه عصبهاي دوقطبي به سلولهاي گانگليوني رسيده و پس از آن عصب بينايي شكل گرفته، وارد فضاي كرانيكال شده و در تماس با سلا تورسيكا به طرف نواحي فوقاني مغز و يا قسمتهاي پايين تر مغز است. يك عصب بينايي حاوي حدود يك ميليون آكسون است. فيبرهاي نيمه بيني از هر دو شبكيه، در ناحيه كياسماي بينايي(Optic chiasma) تقاطع ميكنند و به طرف مقابل ميروند و به فيبرهاي نيمه گيجگاهي(تمپورال) همان طرف ميپيوندند و بدين ترتيب، راه بينايي(Optic tract) را در هر طرف ايجاد ميكنند. نسبت رشتههاي متقاطع به غيرمتقاطع، ۵۳ به ۴۷ بوده و تعداد سلولهاي گانگليوني نيمه بيني(نازال) شبكيه بيشتر است
اكثر فيبرهاي راه بينايي(حدود ۹۰%) جهت انتقال پيامها به قشر بينايي، ابتدا وارد هسته زانويي خارجي تالاموس ميگردند. بقيه فيبرها به بخشهاي پايين تر مغز وارد ميشوند.
قشر بينايي
دو ناحيه قشري بينايي وجود دارد كه عبارتنداز:
قشر بينايي اوليه. اين قسمت معادل ناحيه ۱۷ برودمن است كه در لوب پس سري(Occipital lobe) مغز قرار دارد. قشر بينايي اوليه، قشر كالكارين نيز ناميده ميشود. توانايي دستگاه بينايي براي كشف و تشخيص سازمان فضايي منظره بينايي يعني كشف شكل اشياء، درخشندگي قسمتها ي انفرادي آنها، سايه روشن و غيره بستگي به عمل قشر بينايي اوليه دارد برداشتن اين ناحيه باعث عصب چشم ازبين رفتن ديد خودآگاه در فرد ميشود.
قشر بينايي ارتباطي(ثانويه). اين قسمت مغز معادل نواحي ۱۸ و ۱۹ برودمن بوده كه در تشخيص اشياء و رنگ نقش دارند. انهدام نواحي ۱۸ و ۱۹ برودمن، به طورعموم درك شكل اشياء، اندازه اشياء و مفهوم آنها را مشكل ميسازد
يك فوق تخصص گلوكوم (آب سياه) با اشاره به نقص دانش بشري در پيشگيري از مرگ سلولهاي عصب بينايي در بيماري آب سياه گفت: در آب سياه بر اثر نخستين آسيب وارده به عصب بينايي، محيط سمي شده و سم توليد شده مرگ سلولهاي بعدي را موجب ميشود.با بيان اينكه هنوز علم پزشكي نتوانسته راهي براي سالم نگهداشتن سلولهاي عصب بينايي در محيط سمي ايجاد كند از اين موضوع به عنوان يكي از پيچيدگيهاي دانش بشري ياد و اظهار كرد: در بيماري آب سياه بر اثر توليد سم، پديده مرگ خود به خودي سلولي رخ ميدهد (مشابه بيماري آلزايمر و پاركينسون).
همه چشم پزشكان توانايي و مهارت تشخيص بيماري آب سياه را از طريق اندازهگيري فشار مايع داخل چشم و معاينه ته چشم را دارند، در صورت لزوم و در مراحل بعدي استفاده از وسايل تخصصي تشخيصي و مشاوره با افراد ماهر (فوق تخصص) توصيه ميشود.
گلوكوم با بيان اينكه افرادي با سابقه وجود آب سياه در اعضاي خانواده بايد مراجعه زودتري براي ارزيابيهاي اوليه داشته باشند، افزود: افرادي با نزديك يا دوربيني شديد و حتي همراهي برخي از بيماريها نظير ديابت، شانس گرفتاري چشم به آب سياه را بيشتر ميكند.
استفاده از داروهايي نظير كورتون با افزايش فشار مايع داخل چشم همراه است، سابقه هرگونه ضربه و تروما به چشم چه غير قابل پيش بيني و چه بر اثر جراحيهاي برنامه ريزي شده، شانس ابتلا را افزايش ميدهد.
اگرچه سن از فاكتورهاي مهم ابتلا به آب سياه به شمار ميآيد اما احتمال ابتلا در هر سني حتي نوزادي وجود دارد. با اين حال، انجام معاينات دورهاي منظم براي شناخت زودهنگام بيماري پس از 40 سال توصيه ميشود.
اين بدان معناست كه آسيبي كه بر اثر افزايش فشار داخل چشم به رشته سلولهاي بينايي وارد ميشود، امكان بازسازي و تجديد زندگي دوباره را ندارد و اصطلاحا پديدهاي به نام «مرگ سلولي» را به همراه دارد.
ضرورت شناخت زودهنگام آب سياه براي كاهش شدت آسيبهاي وارده گفت: در مراحل پيشرفته بيماري عصب چشم ، درمان اثربخشي وجود ندارد.
وي از معايب اين بيماري را آغاز بيعلامت و بدون نشانه آن برشمرد و افزود: از اين رو بيماري در محيطي خاموش پيشرفت ميكند. بنابراين بيماري آب سياه به دزد خاموش معروف است.
صدمه به عصب چشم ناشي از نرسيدن خون كافي،و گاهي اوقات بعلت “سكته مغزي” عصب بينايي دچار آسيب مي شود. نوروپاتي ايسكميك نوري از عصب بينايي اغلب در افراد بالاي 55 سال رخ مي دهد و باعث مي شود در عصب بينايي اختلالاتي بوجود بيايد
عصب بينايي (به انگليسي: Optic nerve) دومين اعصاب مغزي است. از ديدگاه بافت شناسي، لايه هشتم شبكيه معادل لايه سلولهاي گانگليون است. لايه سلولهاي گانگليوني، حاوي جسم سلولي گانگليوني است.آكسون اين سلولها كه در لايه نهم شبكيه قرار دارند، عصب بينايي يا عصب اپتيك را ميسارند.
مسير بينايي
سلولهاي استوانه و مخروط شبكيه از راه عصبهاي دوقطبي به سلولهاي گانگليوني رسيده و پس از آن عصب بينايي شكل گرفته، وارد فضاي كرانيكال شده و در تماس با سلا تورسيكا به طرف نواحي فوقاني مغز و يا قسمتهاي پايين تر مغز است. يك عصب بينايي حاوي حدود يك ميليون آكسون است. فيبرهاي نيمه بيني از هر دو شبكيه، در ناحيه كياسماي بينايي(Optic chiasma) تقاطع ميكنند و به طرف مقابل ميروند و به فيبرهاي نيمه گيجگاهي(تمپورال) همان طرف ميپيوندند و بدين ترتيب، راه بينايي(Optic tract) را در هر طرف ايجاد ميكنند. نسبت رشتههاي متقاطع به غيرمتقاطع، ۵۳ به ۴۷ بوده و تعداد سلولهاي گانگليوني نيمه بيني(نازال) شبكيه بيشتر است
اكثر فيبرهاي راه بينايي(حدود ۹۰%) جهت انتقال پيامها به قشر بينايي، ابتدا وارد هسته زانويي خارجي تالاموس ميگردند. بقيه فيبرها به بخشهاي پايين تر مغز وارد ميشوند.
قشر بينايي
دو ناحيه قشري بينايي وجود دارد كه عبارتنداز:
قشر بينايي اوليه. اين قسمت معادل ناحيه ۱۷ برودمن است كه در لوب پس سري(Occipital lobe) مغز قرار دارد. قشر بينايي اوليه، قشر كالكارين نيز ناميده ميشود. توانايي دستگاه بينايي براي كشف و تشخيص سازمان فضايي منظره بينايي يعني كشف شكل اشياء، درخشندگي قسمتها ي انفرادي آنها، سايه روشن و غيره بستگي به عمل قشر بينايي اوليه دارد برداشتن اين ناحيه باعث عصب چشم ازبين رفتن ديد خودآگاه در فرد ميشود.
قشر بينايي ارتباطي(ثانويه). اين قسمت مغز معادل نواحي ۱۸ و ۱۹ برودمن بوده كه در تشخيص اشياء و رنگ نقش دارند. انهدام نواحي ۱۸ و ۱۹ برودمن، به طورعموم درك شكل اشياء، اندازه اشياء و مفهوم آنها را مشكل ميسازد
يك فوق تخصص گلوكوم (آب سياه) با اشاره به نقص دانش بشري در پيشگيري از مرگ سلولهاي عصب بينايي در بيماري آب سياه گفت: در آب سياه بر اثر نخستين آسيب وارده به عصب بينايي، محيط سمي شده و سم توليد شده مرگ سلولهاي بعدي را موجب ميشود.با بيان اينكه هنوز علم پزشكي نتوانسته راهي براي سالم نگهداشتن سلولهاي عصب بينايي در محيط سمي ايجاد كند از اين موضوع به عنوان يكي از پيچيدگيهاي دانش بشري ياد و اظهار كرد: در بيماري آب سياه بر اثر توليد سم، پديده مرگ خود به خودي سلولي رخ ميدهد (مشابه بيماري آلزايمر و پاركينسون).
همه چشم پزشكان توانايي و مهارت تشخيص بيماري آب سياه را از طريق اندازهگيري فشار مايع داخل چشم و معاينه ته چشم را دارند، در صورت لزوم و در مراحل بعدي استفاده از وسايل تخصصي تشخيصي و مشاوره با افراد ماهر (فوق تخصص) توصيه ميشود.
گلوكوم با بيان اينكه افرادي با سابقه وجود آب سياه در اعضاي خانواده بايد مراجعه زودتري براي ارزيابيهاي اوليه داشته باشند، افزود: افرادي با نزديك يا دوربيني شديد و حتي همراهي برخي از بيماريها نظير ديابت، شانس گرفتاري چشم به آب سياه را بيشتر ميكند.
استفاده از داروهايي نظير كورتون با افزايش فشار مايع داخل چشم همراه است، سابقه هرگونه ضربه و تروما به چشم چه غير قابل پيش بيني و چه بر اثر جراحيهاي برنامه ريزي شده، شانس ابتلا را افزايش ميدهد.
اگرچه سن از فاكتورهاي مهم ابتلا به آب سياه به شمار ميآيد اما احتمال ابتلا در هر سني حتي نوزادي وجود دارد. با اين حال، انجام معاينات دورهاي منظم براي شناخت زودهنگام بيماري پس از 40 سال توصيه ميشود.
اين بدان معناست كه آسيبي كه بر اثر افزايش فشار داخل چشم به رشته سلولهاي بينايي وارد ميشود، امكان بازسازي و تجديد زندگي دوباره را ندارد و اصطلاحا پديدهاي به نام «مرگ سلولي» را به همراه دارد.
ضرورت شناخت زودهنگام آب سياه براي كاهش شدت آسيبهاي وارده گفت: در مراحل پيشرفته بيماري عصب چشم ، درمان اثربخشي وجود ندارد.
وي از معايب اين بيماري را آغاز بيعلامت و بدون نشانه آن برشمرد و افزود: از اين رو بيماري در محيطي خاموش پيشرفت ميكند. بنابراين بيماري آب سياه به دزد خاموش معروف است.